بالاخره تکامل یا خلقت دفعی؟

بالاخره انسان از میمون تکامل یافته یا بطور مستقل خلق شده؟

دانشمندان با بررسی عوامل پیدایش حیات در زمین به این نتیجه رسیده اند که بدون دخالت هوش امکان ندارد حیات پدید آمده باشد و اخیرا در مورد تکامل و فرگشت هم نظر داروین و ترانسفورمیسم را برنمیتابند!

 

اما قصۀ پر غصۀ دانش امروزی:

آری؛ قصۀ پر غصه در جهان مدعی آزادی بیان ، مصادرۀ علم بعنوان ابزاری در خدمت شیطان است.

امروزه در فضای علمی، حقارت ناشی از تعصب و جاهلیت مدرن که توسط انگل های صحنه گردان فضاهای علمی- فرهنگی رقم خورده را بوضوح مشاهده میکنیم.

چه آنجا که با سکولاریته کردن فضای علمی و مدیریت جامعه، به انحطاط دانش و انسان تن داده و شنیع ترین رخدادها را در جوامع بشری رقم زده اند و چه آنجا که با تحریف و تنظیم سلیقه ای معارف، مسیر فهم و آزادی بشر را منسد نموده اند. این وقاحت تا ترور شخصیت علمی و حقیقی افراد پیش رفته است والا چه دلیلی دارد که استاد دانشگاهی را بخاطر ابراز عقیده تحقیر و اخراج نمود؟!

مثلا همانگونه که اشاره کردیم در قضیه فرگشت (تکامل) چنان متعصبانه برخورد کرده اند که دانشمندان، توان و جرات ابراز عقیده خود را ندارند شبیه آنچه در باره هولوکاست در برخی فضاهای سیاسی مشاهده میشود.

اهمیت این امر برای صحنه‌گردانان تمدن غرب از آن جهت است که اعتقاد به خلقت هوشمند جهان، زمینه پذیرش خالق جهان را فراهم کرده و دین گرایی در جهان افزایش خواهد یافت و این خلاف سیاستهای صهیونیستهای شیطان صفت است.

 پروفسور “جیمز تور” James Tour ؛ متخصص شیمی آلی می‌گوید:

« اگر قرار باشد یک نفر فرگشت (تکامل) را بفهمد، آن یک نفر من هستم چون زندگی‌ام را با مولکول گذرانده ام و با مولکول سر و کار داشته ام. من فرگشت را نمی فهمم.

من اطلاع دارم که خیلی ها از ترکیب عالی ارگانها هیچ چیزی متوجه نمی شوند ولی (بدروغ) ادعا میکنند فرگشت را می فهمند!

شاید من را غیر معمولی بدانید ولی بگذارید از پشت پرده پژوهشگاه‌ها و آکادمی ها و دانشمندان و برندگان جایزه نوبل که با آنها نشست داشته‌ام و صحبت کرده‌ام برایتان بگویم. البته تنهایی نه در مکان عمومی!

این قضیه خیلی وحشتناک است که پیش روی عوام از یک دانشمند بپرسی که: “آیا فرگشت را میفهمی و از کجا آمد چگونه آمد؟” چون وقتی از آکادمی و آن برندگان جایزه نوبل بپرسید که آیا فرگشت را میفهمید؟ از ترس اینکه بگویند نه و دچار چالش بشوند ساکت و خیره می مانند. در حقیقت آن را نمیفهمند.

یکبار از جانب سرپرست دانشکده احضار شدم. او شیمیدان بود به او گفتم اجازه بدهید سوالی بپرسم. شما که یک شیمیدان هستید آیا این را میفهمید چگونه dna بدون غشای سلول به دست می آوریم و چگونه غشای سلول را بدون dna به دست می آوریم؟ گفت ما نمیدانیم!

به او گفتم آیا این خیلی غریب نیست که بحث مخفیانه بین من و تو به عنوان دانشمندان شیمی در دفتر انجام بشود؟ این که حق حرف زدن درمورد آن را در مکان عمومی نداریم!؟

من اعلام کردم که حاضرم با هر شخصی بنشینم و در این موضوع صحبت کنم تا برایم فرگشت را توضیح بدهد و با او مجادله نخواهم کرد مگر هنگامی که حرفهایش را نفهمم که آن موقع از او می خواهم که برایم بیشتر توضیح دهد. که تا اکنون بی جواب مانده!

انجمن جامعه ملحدین به من زنگ زد و قرار بود که مرا اجابت کند ولی در آخر هیچکس نیامد!

چونکه می دانند من هرگز از سوال پرسیدن متوقف نمی شوم تا وقتی که تمام آنچه را در ذهن دارم پاسخ بدهند. من به راستی می خواهم فرگشت را بفهمم و می خواهم به آن باور داشته باشم ولی نمی توانم. من فرگشت کوچک (میکرو اولوشن) را متوجه می شوم چون که ما در آزمایشگاه همیشه این را انجام می دهیم ولی تغییرات گونه ها و موجودات کامل و ظهور اعضای جدید که همه آنها منسجم با هم در یک وقت و در یک مکان کارایی داشته باشند و نه فقط یک شاخه بلکه به شاخه های دیگر هم برگشت کنند، این کار باور کردنش بسیار سخت است.»

کلیپ تصویری این مطالب در آپارات و یوتیوپ موجود است.

https://www.aparat.com/v/HXFam

آری؛ فعالیت کمپین و گروه مافیایی اسمیتسونین Smithsonian Institution که در ابتدای تاسیس، فقط یک موزه فرهنگی-علمی بوده و امروز زنجیری بر پای دانش و دانشمندان شده است، نمونه بارز این قصۀ پر غصه یعنی تسخیر علم بدست تعصب و جاهلیت مدرن است.

شما قبل از ارائه مقاله خود باید رضایت این گروه را جلب کنید و مواظب باشید که هرگز مخالف اهداف پیش ساخته آنها صحبتی نکنید!

کتاب بی اساس “توهم خدا”ی داوکینز ، در واقع خروجیِ همین مدیریت آلوده در فضای علمیست.

داوکینز به گفتۀ دانشمندان، خارج از محدودۀ خود حرف می‌زند. هیچ دانشمند آگاهی نمیتواند با این قاطعیت، فرگشت را بپذیرد همچنانکه نمیتواند به این راحتی تدبیر و هوشمندی را در پیدایش و چینش پروتئین ها در مورد اولین سلول انکار کند.

داوکینز به فرضیه مضحک کاشته شدن حیات در زمین توسط موجودات فضایی تن میدهد ولی بدون دلیل کافی با “فرضیه هوشمندی” مخالفت میورزد.

اگر از داوکینز که به اعتراف خود در مورد زمان صفر و آغاز حیات اطلاعی ندارد (در مصاحبه با بن استین در مستند اخراج شده) بپرسید؛ بیگ بنگ چطور و از کجا اتفاق افتاده؟ نمیتواند و نباید قضاوت و پاسخی غیر از “نمیدانم” تحویل بدهد.

اگر از او سئوال کنید که آیا چگونه به وجود قوانین موجود مانند قوانین فیزیک ایمان داری؟ خواهد گفت آثارشان را بوضوح میبینم و با آنها زندگی میکنم.

اکنون باید از او پرسید؛ آیا آثار حکمت و تدبیر را در این جهان و زندگی خودت نمیبینی که آنرا به راحتی انکار میکنی؟

آقای داوکینز! دست انسان از دلیل برای انکار مدیریت حکیم و با شعور هستی تهی است، ولی تو علیرغم این حقیقت واضح، با بکارگیری اصطلاحات پر طمطراق علمی به این عمل همت کردی و بقول دانشمندان، در آن وادی که تخصصی نداشتی (فلسفه) وارد شدی و بر ادعای بی اساست نمرۀ قبولی نگرفتی. البته چند کار مهم انجام دادی، اول اینکه مقدمات قضاوت پیرامون شخصیت خودت را در بین اندیشمندان فراهم ساختی. دوم (ضایعه اینجاست) در هر صورت ابزاری برای تخریب ذهن ساده لوحان و بیخبران در دست دشمنان انسان قرار دادی.

البته آیندگان بیشتر از امروز تو را خواهند شناخت. هنگامیکه دامنۀ شوم این قصۀ پر غصه برچیده شود، تو بیش از امروز از طردشدگان خواهی بود. تو میبایست با دیدن حکمت موجودات و همین بزنگاهی که در آن دست و پا زدی، به هوشمندی در تدبیر این جهان اذعان میکردی. دخالت هوشمندی در چینش و پیدایش هستی و حیات غیر ممکن نبود که با انکار بیدلیل آن به این جنایت همت کردی!

مگر دلایل هوشمندی مدیریت این جهان کم است؟ چطور میشود چشم بر روی حقایق جاری در جهان فرو بست و در مقابل حق دست به قلم برد؟!

بر فرض که در مقابل نظرات و سلائق مختلف راجع به پیدایش این جهان و پیدایش حیات، دچار تحیر شدی، آیا مدیر حکیم و مهربان هستی راه خروج از تحیر را قرار نداده است؟

“معجزه” درمانی قطعی و راهگشایی مبارک در این بزنگاه ها است. در اینکه معجزه بطور قطع از جانب طراح دلسوز و حکیم این جهانست تردیدی وجود ندارد و میتوان با اتکاء به آن سد راه پیشرفت و انحطاط علم راشکست و راه علم را برای رمزگشایی از اسرار این جهان بازگشایی کرد.

آقای داوکینز! آیا صلاح نمیدانستی نگاهی به قرآن بعنوان کتابی که کمتر دانشمندی راجع به آن و گرایش روز افزون دانشمندان به آن نشنیده بیندازی؟

سئوال اساسی که باعث این حجم از انتقاد علیه تو شده اینست که به کدام داعیه پرچم جنگ با خدا را برداشتی و بوسیله ورود ناشیانه در علمی که با تو ارتباطی نداشت راجع به منشاء هستی قضاوت کردی؟

گیریم که منشاء هستی برای تو ناشناخته باشد، مگر او مانعی سر راه پیشرفت علمی است که بدون نفی او نمیتوانستی براهت ادامه بدهی؟ در حالیکه بر مبنای معارف توحیدی او خودِ دانش است و تقاضایی جز پیشرفت دانش ندارد و هرچه بشر در واکاوی این جهان و اسرار آن گام برمیدارد درحقیقت، پرده از چهرۀ دلربای او کنار میزند و به اونزدیکتر میشود.

نکند راه تو همان راه صهیونیست هاست که هدف اصلی آنها از همه چیز منجمله دانش، استثمار و فریب بشر است؟ حد اقل به صراحت میتوان گفت که خواسته یا ناخواسته در آن وادی حرکت کرده ای!

پس از بیان این مطالب نیاز چندانی به بیان نظرات دانشمندان راجع به جایگاه ادعای داوکینز و مخالفت علمی آنها با او نداریم ولی بجهت درنظر گرفتن بعضی از ذوائق آنچه دانشنامۀ آزاد در این خصوص مطرح کرده را میآوریم:

 

  • تری ایگلتون، که از او با عنوان یکی از تأثیرگذارترین منتقدان زنده بریتانیا نام برده می‌شود، در «نقد کتاب لندن» نظرات داوکینز در مورد الهیات را به نظرات کسی شبیه می‌داند که در مورد زیست‌شناسی داد سخن می‌دهد ولی اطلاعات او در این موضوع در حد کتاب پرندگان بریتانیاست.

Terry Eagleton reviews ‘The God Delusion’ by Richard Dawkins · LRB 19 October 2006

  • الوین پلانتینگا، در مقاله‌ای در نقد کتاب پندار خدا، با تأیید این امر که داوکینز یک نویسنده با استعداد در زمینه‌های علمی است می‌نویسد: « این کتاب (پندار خدا) در اصل فلسفی است، داوکینز فیلسوف نیست. او یک زیست‌شناس است… واقعیت این است که بسیاری از استدلال‌های او در کلاس درس فلسفه نمره قبولی نمی‌گیرند.»

«The Dawkins Confusion: Naturalism ad absurdum – Alvin Plantinga – RichardDawkins.net». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۲.

  • آلیستر مک گرات، الهی دان آکسفورد، در مقابل موضع‌گیری داوکینز، گفتاری از زیست‌شناس شک گرا، “استفان جی گولد” میآورد که: «علم با ابزارهای قانونی خود قادر نیست در مورد موضوع سرپرستی خدا بر طبیعت قضاوت کند.»

Stephen Jay Gould: “Impeaching a Self-Appointed Judge,” Scientific American 267,no. 1(1992)

Dawkins’ Delusion, Allister McGrath, p. 11

  • پاتریک بیتسون، زیست‌شناس انگلیسی، استاد دانشگاه کمبریج و رئیس انجمن جانورشناسی لندن؛ در این خصوص می‌نویسد، اصرار (داوکینز) بر اینکه ژن‌ها واحد تشکیل دهنده انتخاب طبیعی هستند مانند این است که بگوییم، علت خرید ماشین‌ها توسط مردم فشارهای هیدرولیکی و دیگر اجزای تشکیل دهنده ماشین‌ها هستند (که هیچگونه ارتباطی ندارد).

Richard Dawkins: How a scientist Changed the Way We Think, p. 166

  • در سال ۲۰۰۴ کتابی به چاپ رسید با عنوان «پندار داوکینز». در این کتاب نویسنده، “آلیستر مکگرات”، نکاتی را در مقابل استنتاج‌های ضّد دینی داوکینز بیان می‌کند که “مایکل شرمر”، پایه‌گذار جامعه شکاکان -که داوکینز نیز عضو آن است، می‌نویسد:

دفاع [مکگرات] از ایمان دینی یک دفاع جانانه و محترمانه‌است و او نشان می‌دهد که برخی از ارزیابی‌های داوکینز در مورد مذهب قطعاً بیش از اندازه ساده انگارانه یا گزینشی هستند.

“[McGrath’s] defense of religious faith is a passionate and honorable one and he demonstrates that some of Dawkins’s characterizations of religion are indeed overly simplistic or selective, but he never delivers an answer to the God question. The closest thing to an argument for God’s existence I could find in the book is this: “Why should God require an explanation at all? He might just be an ‘ultimate,’…one of those things we have to accept as given and is thus amenable to description, rather than explanation.” That may be, but like all other arguments made in favor of God’s existence, this only works as a reason to believe if you already believe. If you do not already believe, science cannot help you.”

«The Courtier’s Reply – Pharyngula». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ فوریه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲.

  • مجله پراسپکت در مقاله‌ای به قلم “اندرو براون” این کتاب را بی دقت و غیر منسجم خواند.

Dawkins the dogmatist

  • ژورنال فلسفه فرگشتی، در مقاله‌ای به قلم “رابرت استوارت”، داوکینز را متهم به این می‌کند که مفاهیم سؤال‌برانگیز را با واژه‌های علمی می‌پوشاند تا به آن‌ها چهره موجه بدهد. او به این مسئله اشاره می‌کند که داوکینز مبحث «تکامل کیهانی» را در لوای تکامل زیست‌شناسی به خواننده القا می‌نماید بدون اینکه ذره‌ای دلیل برای اثبات آن بیاورد.

«Review – The God Delusion by Richard Dawkins». بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ مارس ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲.

و دانشمندانی مانند؛ “مارتین ریس” ،اختر فیزیکدان و رئیس سابق انجمن سلطنتی بریتانیا، و “پیتر مداوار”، برنده جایزه نوبل در فیزیولوژی پزشکی و … که بصورت علمی در مقابل اظهارات کور داوکینز موضع گرفته اند.

 

نتیجه اینکه؛ همان قتل و دنائت های عهد رنسانس، امروز توسط متولیان شیطان زدۀ علم و فرهنگ در جریان است و این متعصبین برای تحمیل نظر خود از هیچ دنائتی فروگذار نمیکنند.

گفتیم که “مستند اخراج شده (Expelled) به بررسی نحوه تقابل با دانشمندانی که دیدگاهی متقابل با داروینیسم داشته‌اند؛ یعنی مخالف به وجود آمدن جهان به صورت تصادفی یا انتخاب طبیعی بوده‌اند، و به مسئله اخراج آنها از دانشگاه‌های آمریکا می‌پردازد.”

در این مستند، به صراحت تأکید می‌شود که علاوه بر محروم کردن برخی استادان دانشگاه از خدمات شهروندی اجتماعی (مانند سوزاندن کارت‌های اعتباری بانکی‌شان که این امر موجب می‌شود نتوانند نیازهای اولیه زندگی‌شان را رفع نمایند) حتی نام برخی از دانشمندان را برای چاپ در هر نشریه و کتاب یا در فضای اینترنت ممنوع می‌کنند.

مستند اخراج شده (Expelled) لینک:  https://www.aparat.com/v/q53m5wa

همچنین میتوان از بیانات جرالد لاورِنس شرودِر، Gerald Lawrence Schroeder ؛ فیزیک‌دان ارتودکس یهودی، نویسنده و استاد در کالج مطالعات یهودی آیش هاتورا، در این زمینه نکاتی را دریافت کرد.

البته این جنایتگران واقعی! (که در غزه روی واقعی خود را به جهانیان نشان دادند) نه تنها در عرصۀ علم، فساد آفرینی میکنند بلکه هر جا که سخنی از حق محوری و آزادگی باشد ورود میکنند. شهید ادواردو آنیلی و هزاران کشته که توسط گروه هایی مانند داعش برای تخریب چهرۀ اسلام رقم خورده محصول این جاهلیت است.

 

 

نظرات کاربران

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *