برای همسری اسبابی وجود دارد؛ 1). عقد دائم 2). عقد موقت 3). مالکیت کنیز.
آری؛ در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى شود، سببى قرار داده شده که هر چند با سایر صیغه ها متفاوت است امّا در «سبب همسر بودن» اشتراک دارند؛ و آن سبب، «مالکیت» نام دارد. (تعبیری که در قرآن از آن استفاده شده، “ملک یمین” است)
در قران کریم ارتباط جنسی تنها با دو گروه جایز است: همسران و کنیزان ، قران کریم در سوره مبارکه مومنون می فرماید: … و الذین هم لفروجهم حافظون الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین»؛آیه ۶ .یعنی تنها با همسران و کنیزان (ما ملکت ایمانهم ) می توان رابطه جنسی برقرار نمود.
مراد از کنیزان, زنان غیر آزادی بودند که با خریدن یا اسیر شدن در جنگ با کافران به دست مسلمانان می افتاد با این گونه زنان, بدون خواندن عقد ازدواج, با 9 شرط می توان رابطه زناشویی داشت.
رجوع کنید به تفسیر نمونه, ج ۱۴, سوره مؤمنون, آیات مربوطه.
توضیح بیشتر:
پیش از اسلام، کارزار به میدان جنگ محدود نمى شد و پس از جنگ تعدادى اسیر در دست فاتح جنگ قرار میگرفت. کافرِ مرد، عبد نامیده شد و کافر زن، اَمَه یا کنیز، نامگذارى گردید و هر یک تابع مقرراتى جداگانه گردیدند.
امّا این که، چگونه براى محرم شدن با کنیزها، نیازى به صیغه نیست؟
برای محرمیت اسبابی وجود دارد؛ اجراء صیغه عقد دائم یا موقت، مالکیت کنیز و نزدیکی، بخشیدن خود (مخصوص پیامبر)،
در اسلام، ازدواج (=نکاح) نیاز به قراداد و پیمان (=عقد) دارد مثلا عقدِ ازدواج موقت و دائم متفاوتند امّا هر دو «سبب» براى محرم شدن هستند. به همین ترتیب، این سبب در مورد کنیزها (به عنوان زنانِ کافرى که اسیر جنگى اند) نیز وجود دارد. میدانیم که اسلام، ازدواج دائم با غیرمسلمان را اجازه نداده و فقط ازدواج موقت را تجویز کرده (مطابق نظر اکثر فقهاء و مراجع تقلید). ولى در مورد زنِ کافرى که در جنگ اسیر مى شود، یک نوع سبب دیگرى قرار داده که هر چند با سایر سبب ها متفاوت است امّا در «سبب بودن» اشتراک دارد؛ و آن سبب، «مالکیت» است. (در قرآن از تعبیر “ملک یمین” استفاده شده است).
قابل توجه؛ اسلام به مالک کنیز هم اختیار تام نداده و در قالب قانونى ۹ ماده اى، شرایط بهره گیرى از کنیز را مشخص نموده است. درواقع کنیز، زنِ کافرى است که در جنگ با مسلمین به اسارت درآمده که اگر قرارباشد نسبت به مالکِ خود، محرم باشد، باید شرایط زیر حفظ شود:
۱. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر در نیاورده باشد.
۲. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.
۳. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى شود.
۴. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه ى طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبراء(در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.
۵. قبلاً پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
۶. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.
۷. قبلاً فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.
۸. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).
۹. کنیز، کاملاً تحت تصرّف مالک باشد.
برای مطالعه بیشتر:
۱- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج ۶ (عربی) ج ۱۲ (فارسی) ، ذیل آیت ۱۱۶ تا ۱۲۰ (سخنی درباره بردگی و بردگی گرفتن)
۲- اسلام و مسأله آزادی , بردگی , موسوی زنجانی
۳- از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم , حجتی کرمانی
۴- فرآورده های دینی , ناصر مکارم
۵- برده داری در روم باستان , بیدار فکر
۶- حقوق بشر, اسدالله مبشری
۷- نگاهی به بردگی , محمد علی گرامی
۸- بردگی در اسلام , صادق ایرجی
نظرات کاربران