قرآن همیشه زنده و بروز است

قرآن یک شان نزول ولی تا قیامت مصداق دارد چون سنت های بشری و سنتهای الهی ثابت هستند یعنی میل به کمالی که در هابیل و قابیل وجود داشت و بر اساس آن دو رفتار متفاوت که یکی منشاء خدا محوری و دیگری منشاء نفسانی داشت و مصادیق کلی حب و بغض آدمی که دنیا و آخرت باشد تا پایان جهان ثابت هستند و انسانها در مواجهه با این ث”ابتها” مواضع دیگری غیر از آنچه هابیل و قابیل داشتند اتخاذ نخواهند کرد.

امام صادق ع فرمود:

إِنَّ الْقُرْآنَ حَیّ لَمْ یمُتْ وَ إِنَّهُ یجْرِی کَمَا یجْرِی اللَّیلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ یجْرِی عَلَی آخِرِنَا کمَا یَجْرِی عَلَی أَوَّلِنَا؛

قرآن زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد و جاری است همانگونه که شب و روز در جریان است و همان‌طور که خورشید و ماه در جریان است و بر آخرین ما جاری است همان‌گونه که بر اوّلین ما جاری است.

 مجلسی، 1374ق.، ج 35: 404؛ بحرانی، 1416ق.، ج 3: 231 و عروسی حویزی، 1415ق.، ج 2: 484

قرآن یک شان نزول ولی تا قیامت مصداق دارد چون سنت های بشری و سنتهای الهی ثابت هستند یعنی میل به کمالی که در هابیل و قابیل وجود داشت و بر اساس آن دو رفتار متفاوت که یکی منشاء خدا محوری و دیگری منشاء نفسانی داشت و مصادیق کلی حب و بغض آدمی که دنیا و آخرت باشد تا پایان جهان ثابت هستند و انسانها در مواجهه با این ث”ابتها” مواضع دیگری غیر از آنچه هابیل و قابیل داشتند اتخاذ نخواهند کرد.

علامه طباطبایی میفرمود: قرآن کتابی کامل برای تربیت انسان‌هاست و کفایت می‌کند. هیچ قانونی تا قیامت قادر به مدیریت انسان نبوده و بعد از چند سال با مشکل مواجه می‌شود چون مانند قرآن مبتنی بر انسان و مبتنی بر واقعیات نیست.

آری؛ قرآن کتاب کمال انسان است و کمال انسان تا بینهایت ادامه دارد. حتی پس از برچیده شدن بساط این جهان همچنان ظهور میکند و جریان دارد .

قرآن خود را کتاب انسان معرفی میکند و تو گویی به امر محال تحقق بخشیده است یعنی انسانی را تعریف کرده که بر مبنای معارف اسلامی، موجودی بینهایت است و جالب اینکه تعریف بینهایت غیر ممکن است!

لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؛

در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد (معرفت) شما در آن است. آيا نمى‌انديشيد؟

آیه 10 سوره انبیاء

بد نیست که در اینجا نظر نابغۀ فلسفه و عرفان یعنی امام خمینی 1  را بیان کنیم:

حضرت امام خمينى، پس از اعتراف به وجوه مذكور در اعجاز قرآن، مانند فصاحت ، بلاغت، اِخبار از غیب و … اصلى‏ترين چهرۀ اعجاز قرآن را، معانى و معارف بلند آن مى‏داند و مى‏فرمايد:

«آن معارفى كه به بركت بعثت رسول اكرم در عالم پخش شد، از حد بشريت خارج است، اين اعجازى است فوق ادراك بشريت، از انسانى كه در جاهليت متولد شده، در جاهليت بزرگ شده، در محيطى پرورش يافته است كه اسمى از اين مسائل در آن وقت نبوده‏ است».

صحيفه نور، امام خمينى 16/ 78

و میفرماید که قرآن غیر محدود است:

«روایت: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ، به ما می‌فهماند که انسان موجودی است که اگر شناخته بشود،خدا شناخته میشود؛ انسان غیر محدود است و مربی انسان غیر محدود است و نسخه تربیت انسان که قرآن است غیر محدود است».

صحیفه امام خمینی ، جلد 12 – صفحه 422 و سایت جامع امام خمینی ره

همانطور که گفتیم قرآن خود را کتاب تعریف و شناخت انسان معرفی میکند و بقول علامۀ فقید حسن زاده آملی ره:

آن که در معرفت انسان و قرآن توغّل (دقت) کند، قرآن را صورت کتبیّۀ انسان کامل می شناسد، و نظام هستی را صورت عینیّه او می یابد.

کلمۀ 32 صد کلمه در معرفت نفس حسن زادۀ آملی

 

نظرات کاربران

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *