معجزه کار نمایندۀ خدا، غیر قابل تکرار و خیرخواهانه (برای هدایت) است، ولی کار مرتاض و ساحر قابل آموزش، محدود، بشری و در بسیاری موارد مضر است.
پس از اثبات خارقالعاده و فراطبیعی بودن معجزه، این سوال مطرح میشود که تفاوت کارهای شگفتآور مرتاضان و ساحران با معجزات پیامبران الهی چیست؟ چگونه میتوان بین آنها تمایز قائل شد؟
خلاصه تفاوتها :
- منشاء: معجزه از جانب خداست، اما سحر و بسیاری از ریاضات از منابع غیر الهی نشأت میگیرند.
- فراگیری: معجزه فقط عنایت خداوندی است، در حالی که سحر و ریاضت قابل تعلیم و آموزش هستند.
- هدف: هدف معجزه، توحید، اثبات حق و آزادی انسان است، اما هدف سحر و ریاضت، غالبا اسارت و بردگی انسان برای منافع شخصی مانند شیطنت، پول و مادیات است.
- محدودیت: پیامبر به اذن خدا میتواند هر کار خارقالعادهای را انجام دهد، اما ساحر فقط میتواند کارهای خاص محدودی را انجام دهد.
- قوت و منطق: معجزه با تحدی (مبارزهطلبی) همراه است و معجزهگر ادعا میکند که هیچکس نمیتواند مانند آن را انجام دهد. اما ساحر و مرتاض هرگز چنین ادعایی نمیکنند.
- پایایی: بقاء و قوام معجزه به خدای متعال است و قوام سحر به ساحر (با از بین رفتن ساحر، سحر او هم از بین میرود)
- واقعی بودن: معجزه میتواند ماهیت چیزی را تغییر دهد، اما سحر ماهیت چیزی را عوض نمیکند، زیرا از اساس امری غیر واقعی، بر پایۀ توهم و باطل است.
- هدف: معجزه برای هدایت است؛ سحر ممکن است مضر باشد و کثیرا اینچنین است.
اما تفاوت معجزه و كرامت!
معجزه و کرامت در بسیاری از ویژگیها مشترک هستند ولی اعجاز براى اثبات نبوت و امامت صورت مى گیرد اما كرامت براى اثبات نبوت و امامت نیست و قابل تکرار توسط اولیای الهی هم هست.
اما توضیح مفصل تر:
تفاوتهای اساسی سحر با معجزه
-
قابلیت تعلیم و تعلّم: معجزه قابل تعلیم و یادگیری نیست، بلکه عنایتی الهی و به اذن خداست. اما سحر قابل تعلیم و تعلّم است.
-
سبب غیر مغلوب: معجزه سببی غیر مغلوب دارد، زیرا متکی به قدرت نامحدود خداست و کسی بر آن مسلط نمیشود و باطل نمیشود. اما سحر و ساحر مراتبى دارند و هر جادویى با جادوى برتر مغلوب و باطل مىشود، زیرا متکی بر قدرت محدود و غیر مستقل انسان است.
-
تحدی (مبارزهطلبی): معجزه همراه با تحدی است، یعنی معجزهگر مخاطبان را دعوت مىکند که مثل آن معجزه را بیاورند و همین که نتوانند مثل آن معجزه را بیاورند و عاجز شوند، دلیل حقانیت آن معجزه و معجزهگر است.
- قرآن کریم: قرآن کریم نیز که معجزه جاوید آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) است، این مبارزهطلبی را در موارد متعددی اعلام میکند.
- سوره بقره: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین» (بقره / 23) (و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را – غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مىگویید!)
- سوره اسراء: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» (اسراء / 88) (بگو: اگر انسانها و جنها جمع و متحد شوند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند.)
- قرآن کریم: قرآن کریم نیز که معجزه جاوید آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) است، این مبارزهطلبی را در موارد متعددی اعلام میکند.
-
تغییر ماهیت: معجزه مىتواند ماهیت چیزى را عوض کند، اما سحر ماهیت چیزى را عوض نمىکند. جادوگر و شعبدهباز با مهارت در قوه بینایى یا خیال افراد تصرف مىکنند و چیزى را بر خلاف واقعیت، نمایش مىدهند. برای مثال کاغذى را تبدیل به اسکناس درشت مىکند و پس از ساعاتی همان کاغذ اصلى در دست شماست یا چوبها را به گونهای نشان میدهد که بیننده خیال میکند مار است، اما به واقع، مار نیست. اما در معجزه اینگونه نیست مثلا اگر عصای حضرت موسی علیهالسلام مار یا اژدها میشود، واقعا و در متن واقع، عصا، مار شده است نه در نظر بیننده.
- آیه 116 سوره اعراف: «قَالَ أَلْقُوا ۖ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ» ([موسی] گفت: شما بیندازید. هنگامی که انداختند، چشم های مردم را جادو کردند و آنان را سخت ترساندند، و جادویی بزرگ و شگفت آور به میان آوردند.)
-
هدف و اثر: سحر ممکن است به دیگران ضرر بزند، اما معجزه، خیر و براى هدایت بشر است و اگر ضرر براى دیگران داشته باشد، نقض غرض مىشود و خلاف حکمت الهى است و لذا معجزه موجب ضرر به دیگران نمیشود.
- آیه 102 سوره بقره: «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» (و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم می خواندند] پیروی کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر می آموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمی آموختند مگر آنکه می گفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می دهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] می آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می انداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می رسانید و سودی نمی بخشید؛ و یقیناً [یهود] می دانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهره ای ندارد. و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت می داشتند.)
-
هدف عالی و تربیتى: معجزه هدفى عالى و تربیتى دارد، یعنى هدف آن اصلاح جامعه و عقاید مردم است. اما سحر و ساحران معمولا اهداف بیارزش و دنیائى دارند و گاهى بیهدف هستند و گاهی اهداف شوم و پلیدی دارند.
- آیه 15 مائده: «يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ» (ای اهل کتاب! یقیناً پیامبر ما به سوی شما آمد که بسیاری از آنچه را که شما از کتاب [تورات و انجیل درباره نشانه های او و قرآن] همواره پنهان می داشتید برای شما بیان می کند، و از بسیاری [از پنهان کاری های ناروای شما هم] درمی گذرد. بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است.)
- آیه 16 مائده: «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (خدا به وسیله آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راه های سلامت راهنمایی می کند، و آنان را به توفیق خود از تاریکی ها [یِ جهل، کفر، شرک و نفاق] به سوی روشناییِ [معرفت، ایمان و عمل صالح] بیرون می آورد، و به جانب راه راست هدایت میکند.)
-
حالات و صفات پدیدآورندگان: معجزهگران، انبیاء الهى هستند که داراى صفات عالى انسانى مثل پاکدامنى، حقطلبى و پارسائى هستند و براى پول و ثروت و مقام و منافع شخصى کار نمىکنند، بلکه هدف آنها هدایت مردم و اصلاح جامعه است. اما ساحران افرادى منحرف، اغفالگر و سودجو هستند، که هرگز روى رستگارى نمىبینند.
- آیه 69 طه: «وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ» (آنچه را در دست راست داری بیفکن تا همه ساخته هایشان را ببلعد؛ یقیناً آنچه را ساخته اند [واقعیت ندارد] فقط نیرنگ جادوگر است، و جادوگر هر جا درآید، پیروز نمی شود.)
تفاوت معجزه با اعمال مرتاضان از دید بزرگان:
همین تفاوتها غالبا در مورد تفاوت معجزه با اعمال مرتاضان نیز صادق است. مرتاضان با نوعى ریاضت (ورزش) جسمى – روحى توانایى انجام برخی از کارهاى خارق عادت را پیدا مىکنند.
-
آیتالله خویی: یکی از ویژگی های معجزه این است که از قلمرو تعلیم و مسائل فکری و نظری بشر بیرون باشد. پس اعمالی که جادوگران و شعبده بازان و یا کسانی که به یک سری اسرار دقیق علمی واقفند کارهای خارقالعاده انجام میدهند، معجزه محسوب نمیشوند، اگر چه یکی از مناصب الهی را ادعا کنند و این عمل را شاهد صدق و گفتارش قرار دهند.
-
آیتالله سبحانی: نیروی مرموزی که مرتاضان و جادوگران و حقه بازان به آنها مجهزند، نتیجة مستقیم آموزشها و پرورشهایی است که زیر نظر استادان فن انجام می دهند و همة آنها استاد دیده و مکتب رفتهاند، آنان سالیان درازی به تعلیم و تمرین پرداخته تا توانستهاند به این ویژگی برسند. آن مرتاض هندی، روز نخست یک فرد معمولی بوده و در پرتو ریاضت و تمرینهای زیاد، روح قوی و نیرومندی پیدا کرده است و به اصطلاح امروز، واجد نیروی مرموزی گردیده است که بدن خود را از تأثیر بعضی عوامل باز میدارد و این عوامل روی بدن او اثر نمیگذارد. ساحران و عیاران مدت متمادی در مکتب استادان سحر درس میآموزند پس از تمرینهای خاصی به هنر نمایی میپردازند، تعلیم و تمرین اساس ریاضت و جادوگری است، ولی اعجاز پیامبران جنبة ابداعی دارد و کوچکترین سابقة تعلیم و تمرینی در کارهای آنها نیست و تاریخچة زندگی آنها بهترین گواه این ادعاست.
کار این افراد بر اثر تکرار و تمرین است و بر اثر تمرین و ریاضت چنین کاری را انجام میدهند، مثلا مرتاضی که چهل روز نمیخوابد یا غذا نمیخورد و بر اثر ریاضت و تقویت روح کارهای عجیبی انجام میدهند با انجام تمرین و تحمل ریاضت به این جا رسیدهاند و این توانایی را پیدا کردهاند، اما معجزه انبیا الهی تمرینی و ریاضتی نیست. مردمی که دور حضرت صالح جمع شدند و معجزه خواستند و به او گفتند که اگر تو با قدرت الهی رابطه داری، الآن از همین کوه شتری با چنان خصوصیاتی بیرون آور. او نگفت صبر کنید تا من تمرین کنم و کم کم در اثر تمرین، از کوه شتری بیرون آورم. علاوه بر آنکه اصولاً چنین کارهای شگفتی با تمرین هم شدنی نیست.
نظرات کاربران