مثل اعلای خدا در قرآن (که به آن وسیله میتوان خدا را شناخت)

 

شهریار چه زیبا گفت:

 دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین     به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

آری؛ در قرآن از انسان کامل به عنوان مثل اعلای خداوند یاد شده است:

از جابر بن عبد الله انصاری روایت است که گوید: به مسجد کوفه داخل شدم. دیدم حضرت امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) با انگشت چیزی مینویسد وتبسّم میکند. عرضه داشتم: یا امیر المؤمنین! چه چیز موجب خنده ی شما شده است؟ فرمود: در شگفتم از کسی که این آیه را میخواند؛ ولی آنطور که شایسته است به معنی آن معرفت ندارد عرض کردم: کدام آیه، یا امیر المؤمنین؟ فرمود: ﴿اللهُ نُورُ السَّماواتِ والْأَرْضِ، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ﴾ مشکات: حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است، ﴿فِیها مِصْباحٌ﴾ مصباح: من هستم، ﴿فِی زُجاجَةٍ﴾ زجاجه: حسن وحسینند، ﴿کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّی﴾ واو علیّ بن الحسین است، ﴿یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَه﴾ محمّد بن علی است، ﴿زَیْتُونَه﴾ جعفر بن محمّد است، ﴿لا شَرْقِیَّه﴾ موسی بن جعفر است، ﴿ولا غَرْبِیَّه﴾ علیّ بن موسی [الرّضا] است، ﴿یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ﴾ محمّد بن علی است، ﴿ولَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ﴾ علیّ بن محمّد است، ﴿نُورٌ عَلی نُورٍ﴾ حسن بن علی است، ﴿یَهْدِی الله لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ﴾ قائم مهدی است که درود بر آنان باد، ﴿وَیَضْرِبُ الله الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ واللهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ﴾.

پس این آیه ضرورت توجه به اهل بیت علیهم السلام را در مسیر معرفت خدا بیان میکند. البته در این موضوع روایات بسیاری در کتاب «البرهان» ذکر گردیده است.

میدانیم خداوند عالم، خالق هم هست ، حیات دهنده هم هست ، از پنهانیها و باطن امور خبر دارد و …

راستی کدام مخلوق قابلیت دارد تا صفات و عظمت ها را برای ما اظهار کند و خدا را در این جلوه ها بما بنمایاند؟ پاسخ معارف آسمانی به این سئوال ، انسان کامل است . میدانیم عیسی علیه السلام مرده زنده کرد ، از پنهانی ها خبر داد و با گِل ، شبیه پرنده ساخت ، در آن دمید و …

مقام امام ( بِنَا عُبِدَ اللَّهُ )

هدف مهم و اصلی از خلقت که همانا شناختن منشاء فیض و رحمت باشد تنها توسط انسانهای خاص محقق میشود . انسانهایی با عصمت و طهارت خاص که مظهر خدا شده اند و بقیه میتوانند در اقتدا به آنها رنگ خدا بگیرند و خدا را بیشتر بشناسند .

امام صادق علیه السلام: بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ‏ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏؛

به وسیله ما خدا پرستیده شد و به وسیله ما خدا شناخته شد و به وسیله ما خداوند تبارک و تعالى‏ یگانه دانسته شد

الکافی ج 1 ص 145

چه دلیلی دارد که انسانهای کامل ، آینه تمام نمای خالق جهان هستند؟ شاید بتوان گفت بخاطر طهارت ویژه ای که دارند این مقام در آنها بالاترین تجلی را دارد.

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‌ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

 

و (به يادآور) هنگامى كه خانه (ى كعبه) را محل رجوع و اجتماع و مركز امن براى مردم قرار داديم (وگفتيم:) از مقام ابراهيم، جايگاهى براى نماز انتخاب كنيد و به ابراهيم واسماعيل تكليف كرديم كه خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان وراكعان و ساجدان، پاك و پاكيزه كنيد.

یعنی این مقام که از آن به مقام امامت یاد میکنیم در انحصار انسانهایی است که در زندگی خود به کسی منجمله بخودشان ظلم نکرده اند.

 وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‌

و (به خاطر بياور) هنگامى كه پروردگارِ ابراهيم، او را با حوادث گوناگونى آزمايش كرد و او به خوبى از عهده آزمايش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: از فرزندان من نيز (امامانى قرار بده)، خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى‌رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند شايسته اين مقامند).

تردیدی ندارد که این طهارت و پاکی از ظلم ، مرتبه خاصی از پاکیست چرا که میدانیم انبیاء بزرگواری بعد از حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند و همگی هم معصوم بودند ولی هیچکدام غیر از پیامبر خاتم و اهل بیت او علیهم السلام به مقام امامت نرسید.

 

ساده تر بگوئیم

 

اگر از ما بپرسند که خدا چقدر عظیم است؟ مااز آسمان برایشان صحبت میکنیم و میگوئیم که عظمت خداوند را میتوان در آسمان و عظمتش بررسی کرد.

اگر از ما بپرسند که خداوند چقدر مهربان است؟ از تنوع نعمتهای مورد بهره برایشان سخن میگوئیم.

اما اگر بپرسند که خدا چقدر بخشنده ، رحمان، کریم، با محبت و … است چه آدرسی داریم و باید بدهیم؟

اینجاست که دیگر با طبیعتِ عاری از استعداد خدایی شدن نمیتوانیم به این سئوالات مهم پاسخی دلنشین ارائه کنیم و باید سراغ اسباب ظهور این ویژگیها، یعنی انسان های به کمال رسیده برویم.

 

یک خاطره گویا در لزوم توسل به انسان کامل:

 

چند سال پیش در دانشگاه تربیت مدرس تهران ادعا کردم هرکس یک ایراد به اسلام، قرآن، تشیع و یا ولایت فقیه بیاورد که از من پاسخ نگیرد، سکه طلا دریافت میکند. (این کار را برای این انجام دادم که بدانند مذهب تشیع دین کامل است). یکی از دانشجویان که باادب و سرحال و بنظرم حنبلی مذهب بود آمد و اینچنین گفتگو کردیم. گفت:

–        “حاجی یه سکه اِخ کن بیاد!”

–        برای کدام شبهه و ایرادِ بدون پاسخ؟

–        حاجی شبهه رو تا حالا چند بار از چند نفر پرسیدم ولی جواب نگرفتم.

–        از منهم بپرس.

–        شما شیعیان میگویید برای حوائج بایستی اهلبیت رو در خانه خدا واسطه قرار بدیم و حاجت بگیریم. من علیرغمی که اهلبیت رو خیلی دوست دارم ولی بدون توسل به ایشان حاجت میگیرم. این اشکالی داره؟

–        نه.

–        پس سکه رو رد کن دیگه!

–        ازت چندتا سوال میپرسم. به پاسخ نرسیدی و قانع نشدی، سکه بهت میدم.

–        بفرما.

–        آیا در بین حوائجی که درخواست کرده ای، تا کنون “خدا” را خواسته ای؟ یعنی اینکه بخواهی خدا را بیشتر بشناسی. تا حالا چقدر دنبال خدا گشته ای؟

–        (نگاه با ابهام دانشجو)

–        میدونی که خداشناسی اولین اصل از اصول دین همه ما (توحید) و تنها عامل سعادت و آرامشه.

و حاجت اصلی انسان، قرب به خداست؟ بذار برات ساده کنم. خدا چقدر عظمت داره؟

–        خیلی.

–        نه، برام حرف نزن بلکه عظمت خدا رو نشونم بده. من برای معرفت، دیدار رو قویتر میدونم تا شنیدار.

–        (نگاه با ابهام دانشجو)

–        تا بحال در عظمت آسمان فکر کردی؟

آیه 75 و 76 سوره مبارکه واقعه:

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ۞ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ.

سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن). و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است.

اهلبیت علیهم السلام در فراز 58 از دعای جوشن کبیر فرموده اند: یَا مَنْ فِی السَّمَاءِ عَظَمَتُهُ، یَا مَنْ فِی الْأَرْضِ آیَاتُهُ، یَا مَنْ فِی کُلِّ شَیْ‌ءٍ دَلائِلُهُ، یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ یَا مَنْ فِی الْجِبَالِ خَزَائِنُهُ یَا مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ یَا مَنْ إِلَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ یَا مَنْ أَظْهَرَ فِی کُلِّ شَیْ‌ءٍ لُطْفَهُ یَا مَنْ أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلَقَهُ یَا مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ.

اى که در آسمان آثار عظمتش هویدا است، اى که در زمین نشانه هایش آشکار است، اى که در هر چیز برهانهاى او موجود است، اى که در دریا آثار شگفت انگیز دارد، اى که در کوهها است گنجینه هایش، اى که خلق را پدید آورد سپس بازگرداند، اى که همه امورات به سوی او بازگردد، اى که در هر چیز لطف و مهرش را آشکار ساخته، اى که خلقت هر چیز را نیکو ساخته، اى که تصرف کرده در همه خلایق قدرت او.

سوال دوم

–        بفرما.

–        خداوند چقدر مهربانه؟

–        خیلی.

–        بازم حرف؟

–        همینکه اینهمه نعمت داده و ..

–        احسنت. سوال سوم را بپرسم؟ (این سوال را با توجه به اینکه ایشان از اهل سنت بود، با کرامتی از پیامبر تطبیق دادم).

–        بفرما.

–        آیا خداوند چقدر کریم است؟

–        (نگاه با ابهام دانشجو)

–        بعضی از صفات خدا مانند کریم بودن را در موجود باشعور (انسان) بهتر میتوان رصد کرد مانند جریانی که نقل میکنم:

پيامبر اكرم عليه السّلام در جنگ ذات الرّقاع، بر لب رود زير درختى نشسته بود و سيلى آمد و ميان او و يارانش جدايى انداخت. مردى از مشركان بنام غورث آن حضرت را تنها ديد و در حالى كه مسلمانان كنار رودخانه در انتظار بودند سيل پايان پذيرد و خود را به پيامبر برسانند، آن مرد مشرك به قوم خود گفت: من محمّد (صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم) را مى‌كشم و با شمشير به پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم حمله كرد و گفت: اى محمد! چه كسى تو را از تيغ من نجات مى‌دهد؟ پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم فرمود: خداى من و تو. جبرئيل او را از روى اسب بركند و به پشت بر زمين افتاد و رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله برخاست و تيغ برداشت و بر سينۀ او نشست و گفت: اى غورث! چه كسى تو را از تيغ من مى‌رهاند؟ او گفت: بخشش و كرم تو اى محمّد. پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم او را رها كرد و …

کافی ؛ ج 1 , ص 167

به اوگفتم : تو میدانی که همه زیبایی ها از خداست و هیچکس حتی پیامبران بطور مستقل از خودشان چیزی ندارند. پس منگامیکه میبینیم پیامبر که یکی از مخلوقات خداوند است چنان کریم است که قاتل جانی خودش را در توسل به “کَرَم” او میبخشد، متوجه میشویم که خود خداوند کریمی بینظیر است. بویژه که انسانهای بزرگی چون پیامبر مصداق “صبْغَةَ اللَّهِ  وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً” گردیده اند.

در کجا ، بجز در وجود انسان کامل این صفت و جلوۀ الهی را آنهم بااین شفافیت نظاره کرده ایم؟ هیچ جا.

اکنون سوال بعدی.(در سوالهای بعدی او را با خداوند، از مسیر امامان معصوم آشنا کردم تا متوجه شود که بهترین و کاملترین راه خداشناسی از طریق اهلبیت علیهم السلام است و به فلسفه توسل به این ذوات مبارک پی ببرد).

بپرسم؟

–        بفرما.

–        رحمت خدا چقدر است؟ (رحمانیت خدا)

بدون وقفه خودم ادامه دادم …

آیا شنیدی حضرت علی علیه السلام پس از ضربت فرمودند :این کاسه شیر را به ابن ملجم بدهید؟

–        بله.

–        امیرالمومنین برای آن ملعون به امام حسن علیه السلام سفارش کرد فرمود: او را طعام و آب بده و دست و پای او را در زنجیر مکن، و با او رفق و مدارا کن.

تاریخ 14 معصوم، ص 346- 340

کجا مانند این مظهر “عدل و رحمانیت خدا” را سراغ داری؟    فقط نزد امامان علیهم السلام.

براستی که شهریار زیبا فرموده که اگر دنبال خداشناسی هستی، همه صفات خدا را در امیرالمومنین پیدا میکنی:

****

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را     که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین       به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند          چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را (مظهر فیاض)

مگر ای سحاب رحمت توبباری ارنه دوزخ   به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را (مظهر هدایت)

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن       که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را(مظهریت کرم)

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من   چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا(مظهریت رحمان)

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب          که علم کند به عالم شهدای کربلا را(مظهر ربوبیت)

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان      چو علی که میتواند که بسر برد وفا را(مظهر تعهد)

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت       متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را (آینه خدانما)

****

غزل شمارهٔ ۲ – مناجات شهریار

 

نه فقط امام علی علیه السلام، بلکه همه خوبان الهی بمیزان وارستگی خود، آینه خدا نما میشوند چرا که درصورت وارستگی دیگر نشانی از سرچشمه زشتیها (منیت انسان) وجود نخواهد داشت و هرچه هست “نشان از بینشان است و بس”.

سوال بعدی را بپرسم؟

–        بفرما.

–        آیا تا کنون دوست داشته ای بدانی خداوند تا چه حد اهل صفح و عفو است؟

بالاترین جلوه ها را درانسان های کامل میتوانی جستجو کنی. آیا میدانی که جناب حر (علیه الرحمه) امام حسین و عیالش را به وادی کربلا کشاند؟

میدانیم که بالاترین بلا در کربلا بر سر امام مظلوم و اصحاب و اولادش وارد شد و بستر ساز این بلاها ایشان بود ولی هنگامیکه متوجه خطای خود شد و پشیمان شد، آثار عفو و بخشش را در چهره امام حسین مشاهده کرد و بسیار متعجب و متحول شد.

کجا جلوه “عفو خدا” را بالاتر از این سراغ داری؟

در قرآن نیز آیاتی بهمین مطلب یعنی ضرورت و انحصار شناخت خدا بوسیله اهلبیت علیهم السلام اشاره میکند. یعنی بهترین راه برای زیارت او ، رصد کردن ویژگیهای اهلبیت علیهم السلام است . مثلا آیه نور در سوره مبارکه نور که تفسیر آن را از حضرت علی علیه السلام نیز داریم.

أبا عبد الله عليه السلام يقول في قول الله عز وجل: ” الله نور السماوات والأرض مثل نوره كمشكاة ” فاطمة عليها السلام ” فيها مصباح ” الحسن، و ” المصباح ” الحسين ” في زجاجة الزجاجة كأنها كوكب دري ” كأن فاطمة كوكب دري بين نساء أهل الدنيا، ” يوقد من شجرة مباركة ” يوقد من إبراهيم عليه السلام ” لا شرقية ولا غربية ” لا يهودية ولا نصرانية، ” يكاد زيتها ” يكاد العلم ينفجر منها  ” ولو لم تمسسه نار نور على نور ” إمام بعد إمام ” يهدي الله لنوره من يشاء ” يهدي الله بالأئمة عليهم السلام من يشاء.

امام صادق علیه السلام در تفسیر الله نورالسماوات و الارض مثل نوره کمشکاه فرمودند: مراد از مشکاه حضرت فاطمه علیها السلام و مراد از فیها مصباح المصباح حسن و حسین و مقصود از فی الزجاجه الزجاجه کانها کوکب درّیّ حضرت فاطمه علیها السلام در میان زنان اهل زمین همانند ستاره ای درخشان است. یوقد من شجره مبارکه یعنی از ابراهیم علیه السلام اشتعال و درخشش پیدا می کند. لا شرقیه و لا غربیه یعنی نه یهودی است و نه نصرانی. یکاد زیتها یضیء نزدیک است که علم از آن منفجر گردد. و لولم تمسسه نار نورعلی نور “امامی بعد از آن امام”  یهدی الله لنوره من یشاء خداوند هرکسی را بخواهد برای ائمه علیهم السلام هدایت می کند.

بح ج ٤ – صفحة ١٩

یعنی “مَثَلِ نور خدا” ، انسانهای کامل هستند.

یا در آیه 180 سوره مبارکه اعراف آمده:

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا  وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و خدا را نیکوترین نامهاست، بدانها خدا را بخوانید، و آنان را که در نامهای او به انحراف می‌گرایند به خود واگذارید، که به زودی کردار بدشان را مجازات خواهند دید.

امام صادق علیه السلام راجع به این آیه فرمود:

نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا

سوگند بخدا مائيم آن نامهاى نيكو كه خدا عملى را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد. (بدستور و راهنمائى ما باشد).

اصول کافی / ترجمه مصطفوی ؛ ج 1 , ص 196

در شرح این حدیث فرموده اند:

همچنانکه اسم دلالت بر صاحب اسم میکند و نشانه آنست، همچنین امامان علیهم السلام هم دلیل ها بر خدا هستند و مردم را به او دلالت میکنند و آنها نشانه زیبایی صفات و رفتار و آثار او هستند.

و دیگر:

روی عن جابر بن عبد الله الأنصاری: قال: دخلت إلی مسجد الکوفة وأمیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) یکتب بإصبعه ویتبسم، فقلت له: یا أمیر المؤمنین ما الذی یضحکک؟ فقال: عجبت لمن یقرأ هذه الآیة ولم یعرفها حق معرفتها، فقلت له: وأی آیة یا أمیر المؤمنین؟ فقال: قوله تعالی: ﴿اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ﴾ المشکاة محمد (صلی الله علیه وآله)، ﴿فِیها مِصْباحٌ﴾ أنا المصباح، ﴿فِی زُجاجَةٍ﴾ الزجاجة الحسن والحسین ﴿کأَنَّها کوْکبٌ دُرِّی﴾ وهو علی بن الحسین، ﴿یوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکةٍ﴾ محمد بن علی، ﴿زَیتُونَةٍ﴾ جعفر بن محمد ﴿لا شَرْقِیةٍ﴾ موسی بن جعفر ﴿وَلا غَرْبِیةٍ﴾ علی بن موسی (الرضا) ﴿یکادُ زَیتُها یضِیءُ﴾ محمد بن علی ﴿وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ﴾ علی بن محمد ﴿نُورٌ عَلی نُورٍ﴾ الحسن بن علی ﴿یهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ﴾ القائم المهدی (علیه السلام)، ﴿وَیضْرِبُ اللهُ الأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَاللهُ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ﴾.

ترجمه روایت:

از جابر بن عبد الله انصاری روایت است که گوید: به مسجد کوفه داخل شدم. دیدم حضرت امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) با انگشت چیزی مینویسد وتبسّم میکند. عرضه داشتم: یا امیر المؤمنین! چه چیز موجب خنده ی شما شده است؟ فرمود: در شگفتم از کسی که این آیه را میخواند؛ ولی آنطور که شایسته است به معنی آن معرفت ندارد عرض کردم: کدام آیه، یا امیر المؤمنین؟ فرمود: ﴿اللهُ نُورُ السَّماواتِ والْأَرْضِ، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ﴾ مشکات: حضرت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) است، ﴿فِیها مِصْباحٌ﴾ مصباح: من هستم، ﴿فِی زُجاجَةٍ﴾ زجاجه: حسن وحسینند، ﴿کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّی﴾ واو علیّ بن الحسین است، ﴿یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَه﴾ محمّد بن علی است، ﴿زَیْتُونَه﴾ جعفر بن محمّد است، ﴿لا شَرْقِیَّه﴾ موسی بن جعفر است، ﴿ولا غَرْبِیَّه﴾ علیّ بن موسی است، ﴿یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ﴾ محمّد بن علی است، ﴿ولَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ﴾ علیّ بن محمّد است، ﴿نُورٌ عَلی نُورٍ﴾ حسن بن علی است، ﴿یَهْدِی الله لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ﴾ قائم مهدی است که درود بر آنان باد، ﴿وَیَضْرِبُ الله الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ واللهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ﴾.

و روایات بسیاری که در کتاب «البرهان» یاد گردیده است.

 

اما برگردیم به اینکه گفتی بدون توسل به امامان از خدا چیزی خواستم و او مرحمت کرد، عرض میکنم که ما شیعیان در تعقیبات نمازها درماه صفر بخداوند عرض میکنیم؛

یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ

ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد

وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ

و نه تو را بشناسد

تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً

از روی نعمت بخشی و مهرورزی

یعنی حتی به کسی که تو را نمیشناسد و از تو درخواست هم نمیکند از روی لطف و رحمت حاجت میدهی!

آیا بنظر تو این صحیح هست که آقای الف بگوید:

“من بدون دعا به بعضی خواسته هایم میرسم پس چه نیازی به درخواست از خدا هست؟”

یقینا پاسخ منفی است. و میدانیم اگر همین انسان با درخواست از خداوند به حوائج برسد، نتنها راه شناخت خدا را برای خود سد نکرده، بلکه امید است بر سفره رحیمیت خداوند که همانا عشق و قرب به خداوند است شریک و مهمان شود.

واقعا که همه چیز در جهان، مخلوق و کاردستی خداست ولذا معرِّف صفات اوست. از برگ درختان سبز که در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار، تا انسان کامل که مصداق خلیفه الهی و عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا” ست.

و از آنجا که انسانیت انسان در گرو همین “نفخه الهی” است و حاجت حقیقی انسان، خود خداست، توسل به اهلبیت علیهم السلام مهمترین کاراست که راه رسیدن به خداست و باید درتمامی حوائج (حتی حاجتهای دنیوی) اهلبیت را واسطه قرار داد.

–        حوائج دنیوی چرا؟

–        همانگونه که در مثال “آقای الف” عرض کردیم، با شناخت ولی نعمت، راه برای گامهای بعدی بسمت بهرمندی باز میشود در حقیقت، شیوه نگاه به همین ظواهر و نعمتهای دنیوی، سرِّ شناخت حکمتها و صفات خداوند است و بالاخره ما بایستی شیوه استفاده صحیح از همین دنیا را نیز از انسانهای راه پیموده و کامل دریافت کنیم.

البته ما تعصبی روی شخص یا افراد خاصی برای خداشناسی نداریم. اگر تو آینه بزرگتر و گویاتری از اهلبیت علیهم السلام برای رصد چهره مبارک حق سراغ داری بگو کجاست تا من بیایم و او را واسطه شناخت خدا یعنی همان حاجت اصلی و مهمم قرار بدهم. حقیقت اینست که چنین چیزی وجود ندارد.

امام هادی علیه السلام در پایان زیارت جامعه کبیره بما آموخته که چنین عرض کنیم:

اللّـهُمَّ اِنّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ اَقْرَبَ اِلَيْكَ مِنْ مُحَمِّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ الاَخْيارِ الاِئمَّةِ الاَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائي، فَبِحَقِّهِمُ الَّذى اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ اَسْاَلُكَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَةِ الْعارِفينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ، وَفى زُمْرَةِ الْمَرْحُومينَ بِشَفاعَتِهِمْ، اِنَّكَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً، وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْـمَ الْوَكيلُ.

خدایا (دستور دادی وسیله بیاور) اگر من کسی نزدیکتر و معتبرتر از پیامبر و اهل بیت پاکش صلوات الله علیهم برای شناسایی و قرب تو پیدا میکردم او را شفیع قرار می دادم …

روایتی در باره عدم تعصب از پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله :

رُوِيَ: أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سَلَّمَ عَلَيْهِ غُلاَمٌ دُونَ اَلْبُلُوغِ وَ بَشَّ لَهُ وَ تَبَسَّمَ فَرَحاً بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ أَتُحِبُّنِي يَا فَتَى فَقَالَ إِي وَ اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ عَيْنَيْكَ فَقَالَ أَكْثَرَ فَقَالَ مِثْلَ أَبِيكَ فَقَالَ أَكْثَرَ فَقَالَ مِثْلَ أُمِّكَ فَقَالَ أَكْثَرَ فَقَالَ مِثْلَ نَفْسِكَ فَقَالَ أَكْثَرَ وَ اَللَّهِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ أَمِثْلَ رَبِّكَ فَقَالَ اَللَّهَ اَللَّهَ اَللَّهَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ لَيْسَ هَذَا لَكَ وَ لاَ لِأَحَدٍ فَإِنَّمَا أَحْبَبْتُكَ لِحُبِّ اَللَّهِ فَالْتَفَتَ اَلنَّبِيُّ إِلَى مَنْ كَانَ مَعَهُ وَ قَالَ هَكَذَا كُونُوا أَحِبُّوا اَللَّهَ لِإِحْسَانِهِ إِلَيْكُمْ وَ إِنْعَامِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحِبُّونِي لِحُبِّ اَللَّهِ

و روايت شده است آن حضرت را پسرى نابالغ سلام كرد و بروى حضرت تبسم كرد،حضرت بآن پسر بچه فرمود: مرا دوست دارى‌؟عرض كرد آرى بخدا سوگند اى رسول خدا، حضرت فرمود: مانند چشمانت مرا دوست دارى؟ عرض كرد بيشتر، فرمود مانند پدرت؟ عرض كرد بيشتر! حضرت فرمود: باندازه‌ى مادرت مرا دوست دارى؟ عرض كرد بيشتر، فرمود بقدر خودت؟ عرض كرد بخدا اى رسول خدا بيشتر، فرمود: بقدر خدا مرا دوست دارى؟ عرض كرد اللّٰه اللّٰه اللّٰه، اى رسول خدا نه اين مقام براى تو نيست و نه براى هيچ كس. من ترا براى خدا دوست دارم. حضرت توجهى بهمراهان خود كرد و فرمود اين طور خدا را دوست بداريد بواسطه‌ى احسان و نعمتهائى كه بر شما ارزانى داشته و مرا هم بواسطه دوستى خدا دوست بداريد.

ارشاد القلوب، ص161

یعنی ما بجز خدا کسی را نمیپرستیم. ولی اهلبیت علیهم السلام را بهترین وسائط میدانیم که خداوند هم به اطاعت و مودت آنها امر فرموده است.

متوجه شدی که چرا بایستی به انسان کامل متوسل شد؟

  • بله.

البته اعتقاد ما شیعیان اینست که انسان کامل، فلسفه خلقت و واسطه نزول رحمت الهیست.

در زیارت جامعه کبیره آمده:

بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ بِكُمْ يُنَزِلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ اَنْ تَقَعَ عَلَي الاَرْضِ وَ بِكُمْ يُنفِّسُ الْهَمَّ وَ يكْشِفُ الضُّرَّ

وجود عالم هستي از اول تا پايان، به واسطه شما است. نزول باران، فيض خدا براي عالم هستي به واسطۀ شما است. بقاي عالم هستي به واسطۀ شما است، برطرف شدن غمها و بلاها به واسطه شما است.

 

نظرات کاربران

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *