بررسی موارد مفرد و مثنی و جمع مشرق ومغرب در قرآن نشان میدهد که نه تنها هیچ تعارض و منافات با علم وجود ندارد بلکه مصداق رازگویی و اعجاز قرآن است.
تعارض بين تعبير مشارق و مغارب با واژه مغرب و مشرق در قرآن:
در اينجا پرسشي مطرح است كه چرا قرآن كريم گاهي تعبير مشارق و مغارب و گاهي تعبير مشرق و مغرب بكار ميبرد در حالي كه اين مطلب تناقض نماست.
پاسخ تعارض
این پرسش از دیر زمان برای مسلمانان مطرح بوده است و لذا در روایات میخوانیم که همین پرسش را «ابن کواء» از حضرت علی (ع) نمود. اما برای پاسخگویی به این پرسش با توجه به مطالب علمی که در بحث کرویت زمین مطرح شد آیات مربوطه را دستهبندی و بررسی میکنیم.
-
قرآن کریم در موارد متعددی تعبیری از مشرق و مغرب (به صورت مفرد) بکار برده است و میفرماید:
- «ولله المشرق و المغرب»
«و مشرق و مغرب از آن خداست.» - «ليس البران تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب»
«نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب بگردانید.»
تذکر: این آیات با عرف و اصطلاح علمی مغرب و مشرق منافاتی ندارد زیرا اولاً در اثر حرکت زمین و نسبت به هر فرد ساکن در زمین یک مغرب و یک مشرق وجود دارد و ثانیاً در اینجا مفرد معنی جنس دارد و تنها تکیه روی اصل مشرق و مغرب است بیآنکه نظر به افراد داشته باشد.
- «ولله المشرق و المغرب»
-
قرآن کریم در چند مورد تعبیری از جمع (مشارق ـ مغارب) یا تثنیه (مشرقین ـ مغربين؛ یعنی دو مشرق و دو مغرب) بکار برده است. که ظاهر این آیات با وجود یک مشرق یک مغرب ناسازگار است. در اینجا دو پاسخ ارائه میدهیم:
-
پاسخ اجمالی: همانطور که بیان شد اگر وضعیت حرکت زمین نسبت به خورشید پیدا میشود، پس تعبیری از مشارق و مغارب اشکالی ندارد و یک تعبیری دقیق علمی است.
-
پاسخ تفصیلی: آن است که در مورد هر آیه تفسیر آن بیان شود، در اینجا چند آیه وجود دارد که عبارتند از:
-
اول:
«حتي اذا جاءنا قال يا ليت بيني و بينك بعد المشرقين»
«تا زمانی که در قیامت نزد ما حاضر شود میگوید: ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب (دو مشرق) بود.»
تعبیر «مشرقین» در اینجا طبق عادت عرب است که هنگامی میخواهند از دو جنس مختلف تثنیه بسازند لفظ را از یکی انتخاب میکنند مانند شمسین (اشاره به خورشید و ماه) و ظهرین (اشاره به نماز ظهر و عصر) و عشائین (اشاره به نماز مغرب و عشاء).
و این تعبیر کنایه از دورترین فاصله است که بنظر میرسد افراد در قیامت میخواهند فاصله آنها و قرین آنها (مثل شیطان یا رهبر بد و …) به اندازه فاصله دور مشرق و مغرب بود.
البته برخی نیز «مشرقین» در آیه را به معنای مشرق زمستان و تابستان گرفتهاند ولی این دیدگاه تفسیری را مفسران نپذیرفتهاند چون با ظاهر آیه مناسبت ندارد.
تذکر: بنابر هر دو نظریه تفسیری در آیه فوق مطلب از نظر علمی بلااشکال است چون تابستان و زمستان، طلوع و غروب خورشید متفاوت است و لذا مغرب و مشرق خاص خود را دارد و اگر مقصود تفسیر اول هم باشد که مشرق و مغرب عادی مراد است و باز اشکال علمی ندارد. -
دوم:
«رب المشرقین و رب المغربین»
«او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.»
در مورد این آیه چند احتمال تفسیری داده شده است:
- مقصود از دو مغرب، مغرب تابستان و زمستان و مقصود از دو مشرق، مشرق تابستان و مشرق زمستان باشد. و در این رابطه روایتی از حضرت علی (ع) نیز وارد شده است که «ان مشرق الشتاء علي حده و مشرق الصيف علي حده»
«مشرق زمستان و تابستان هر کدام بر حد خود است.» - مقصود از دو مشرق و دو مغرب، مشرق و مغرب خورشید و ماه باشد. ولی برخی از مفسران این معنا را مناسب آیه نمیدانند.
- مقصود از مشرقین پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) باشد و مراد از مغربين امام حسن (ع) و امام حسین (ع) باشند که این مطلب از امام صادق (ع) نقل شده است.
البته این مطلب بیان باطن یا تأویل آیه است که در طلوع اسلام پیامبر (ص) و علی (ع) محل طلوع اسلام بودند و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در دوره غروب اسلام اصیل از صحنه جامعه بودند که شهید شدند.
تذکر 1: هر یک از معانی سهگانه فوق را بپذیریم با مبانی علمی طلوع و غروب و مغرب و مشرق خورشید و زمین منافات ندارد. عدم منافات معناي سوم که روشن است اما عدم منافات معنای دوم به این دلیل است که ماه و خورشید هر کدام طلوع و غروب خاص خود را دارند.
اما معنای اول را برخی از مفسران دلیل اعجاز علمی قرآن دانستهاند چرا که مطلب علمی را میفرماید که مردم اطلاع نداشتند. در مورد این معنا لازم است بگوییم که حرکت زمین در نیمکره شمالی و جنوبی به حداکثر و حداقل خود میرسد که به نام میل شمالی (23 درجه و 27 دقیقه) و میل جنوبی (23 درجه و 27 دقیقه) مشهور است که باعث پیدایش فصول چهارگانه و برکات زیادی میشود و لذا مشرق و مغرب خورشید در تابستان و زمستان متفاوت است و خداوند این را که موجب پیدایش نعمت فصلها و … میشود تذکر میدهد.تذکر 2: با توجه به اینکه در آیه فوق چند احتمال وجود دارد نمیتوان گفت که حتماً معنای اول مقصود آیه بوده تا بتوان با آن معنا اعجاز علمی قرآن را به اثبات رسانید و با توجه به اینکه زمان مشرق و مغرب در تابستان و زمستان متفاوت است و این مطلب حسی و واضح است پس اگر مراد آیه همین مغرب و مشرق تابستان باشد تذکر یک نعمتالهی است که واضح بوده است هر چند که راز علمی آن (یعنی میل شمالی و جنوبی زمین به اندازه 23 درجه و 27 دقیقه) بعدها کشف شد. ولی قرآن کریم اشارهای به راز علمی آن نکرده است.
- سوم:
«فلا اقسم برب المشارق و المغارب ان لقادرون»
«سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادر خواهیم بود.»
و نیز نزدیک به همین تعبیری در سوره اعراف / 137 و صافات / 5، البته در مورد آیات فوق چند احتمال داده شده است:
- خورشید هر روز از نقطه تازهای طلوع و در نقطه تازهای غروب میکند و لذا به تعداد روزهای سال مغرب و مشرق داریم و تعبیری جمع (مشارق و مغارب) اشاره به همین مطلب است. و روایتی که از امیرالمؤمنین (ع) در جواب ابن کواء نقل شد این معنا را تأیید میکند که میفرماید 360 مشرق و مغرب وجود دارد.
- از آنجا که در نقاط مختلف زمین مشرق و مغرب مختلف است و گاهی مغرب یک نقطه همزمان با مشرق نقطه دیگر است (که در دو طرف کره زمین واقع شدهاند) و لذا تعبیری مشارق و مغارب اشاره به همین اختلاف افقهاست.
تذکر 1: این دو معنا هر کدام در مورد آیه پذیرفته شود با مبانی علمی جدید منافات ندارد بلکه همانطور که گذشت مبانی علمی، مشرقها و مغربهای زیادی برای خورشید و زمین میپذیرد.
تذکر 2: در سوره اعراف / 137 معنای دوم (اختلاف افقها) ترجیح داده شده و در سوره صافات / 5 مشارق ستارگان و خورشید هر دو احتمال وجود دارد.
-
منابع و پینوشتها
- سید هبةالدین شهرستانی، اسلام و هیئت، ص 44.
نظرات کاربران